من سرم توي كار خودم بود ...
بعد يه روز يه نفر رو ديدم ... اون اين شكلي بود ! ما اوقات خوبي با هم داشتيم .. من يه كادو مثل اين بهش دادم وقتي اون هديه من رو پذيرفت ، من اينجوري شدم! ما تقريبا همه شب ها ، با هم گفت و گو مي كرديم .. و اين وضع من توي اداره بود .. وقتي همكارام من و دوستم رو ديدند، اينجوري نگاه مي كردند .. و من اينجوري بهشون جواب مي دادم .. اما روز والنتاين ، اون يك گل رز مثل اين داد به يه نفر ديگه.. و من اينجوري بودم ... بعدش اينجوري شدم ... احساس من اينجوري بود .. بعد اينجوري شدم ... بله .. آخرش به اين حال و روز افتادم ... پدر عاشقي بسوزه !جالب بود ولی بیچاره بچه ها چه گناهی کردن که قاتی بازی بزرگا می کنینشون
age nazar ham bedi bad nist
15558 بازدید
17 بازدید امروز
8 بازدید دیروز
29 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian