من سرم توي كار خودم بود ...
بعد يه روز يه نفر رو ديدم ... اون اين شكلي بود ! ما اوقات خوبي با هم داشتيم .. من يه كادو مثل اين بهش دادم وقتي اون هديه من رو پذيرفت ، من اينجوري شدم! ما تقريبا همه شب ها ، با هم گفت و گو مي كرديم .. و اين وضع من توي اداره بود .. وقتي همكارام من و دوستم رو ديدند، اينجوري نگاه مي كردند .. و من اينجوري بهشون جواب مي دادم .. اما روز والنتاين ، اون يك گل رز مثل اين داد به يه نفر ديگه.. و من اينجوري بودم ... بعدش اينجوري شدم ... احساس من اينجوري بود .. بعد اينجوري شدم ... بله .. آخرش به اين حال و روز افتادم ... پدر عاشقي بسوزه !جالب بود ولی بیچاره بچه ها چه گناهی کردن که قاتی بازی بزرگا می کنینشون
age nazar ham bedi bad nist
15533 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
8 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian